زنگِ خطرِ لیلا | تأملی بر یک مصاحبه
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، اخیراً در جشنواره فیلم برلین با لیلا حاتمی، کارگردان ایرانی مصاحبه ای صورت گرفته است که از چند جهت قابل تأمل است.
۱. فارغ از محکومیت/ حمایت از موضعگیری خانم لیلا حاتمی در جشنواره فیلم برلین، آنچه باید برای متفکران و فعالان اجتماعی محل توجه باشد دلالتهای پنهان این حرکت است.
۲. تا آنجا که میدانیم خانم لیلا حاتمی قصد پناهنده شدن ندارند تا چنین حرکت متهورانهای را به سکوی پروازی برای تغییر زندگی ایشان تفسیر کنیم. او میخواهد در بین همین مردم زندگی کند. محبوب همین مردم باشد. به مخاطب ایرانی نیاز دارد. با این حال دردهای درون خانه را به همسایه میگوید.
۳. پس او میداند که این حرکت نه تنها سرمایه اجتماعی او را به خطر نمیاندازد بلکه شاید اثری مثبت داشته باشد. و این _فارغ از درستی/ نادرستی محاسبهاش_ می خواهد نشان دهد سرمایه اجتماعی نظام کاهش یافته است. دقت شود نه دولت فعلی، دولتی اصولگرا است و نه طرف مصاحبه ایشان، رسانهای داخلی که این اعتراض را تقابل با بخشی از نظام بدانیم.
۴. نکته مهمتر اما حفظ ژست ایراندوستی است. او با اینکه چهره دولت برآمده از رأی مردم را کریه جلوه میدهد با این حال از سنگر عرق ملی کوتاه نمیآید. و این به معنای نهادینه کردن تفکیک بین ایران و نظام سیاسی موجود است. تفکیکی که در صورت شیوع به راحتی میتواند مخاطب را به سمت خیانت به کشورش بکشاند.
۵. تا اینجا به ابعاد داخلی این مصاحبه توجه کردیم. مصاحبه اما طرف دیگری نیز دارد. طرف خارجی. و تمام نکته در همین خارجی نهفته است. نسبت ما با این "خارج" چیست؟ حتی اگر چشم بر دشمنی های آلمان ها و تامین بمب های شیمیایی صدام ببندیم، باز باید کشور خارجی را چگونه تحلیل کرد؟ اینجاست که اثرات ورود غربی شدهی مفاهیم چون "جهان وطن" مشخص میشود. جهان وطنی که وطناش را از چشمان جهان اول، جهان استعمار میبیند.
تا زمانی که نگرش صحیح به کشورهای دیگر نهادینه نشود، باید منتظر چنین حرکاتی باشیم. تا زمانی که کشور دیگر را نه یک رقیب که یک "دایه " یک "رفیق شفیق" بپنداریم، اینچنین غش کردنها در بغل آنان اتفاق می افتد. کاش آنها را از چشم خودشان ببینیم. آنها را گرگ انسان بدانیم./841/پ۲۰۰/س
مهدی وفایی، طلبه درس خارج حوزه علمیه قم